ساحل عشق
- تاریخ انتشار: دی ۲۲, ۱۳۷۶
- دسته بندی نوشته: غزل
ساحل دریای عشقم بی تو صحرایی شده
دیدن رویت برایم همچون رویایی شده
شعله عشقت زده آتش براین جان و دلم
جان و دل از هجر تو این لحظه شیدایی شده
دیدگانم تر شود از یاد آن چشمان تو
چشمهایم بهر تو اینک تماشایی شده
اهرمن پر زد از این خانه چو یادت زنده شد
خانه قلبم به یادت بین اهورایی شده
زنده شد این جان مرده از نگاه عاشقت
این نگاه عاشقت گویا مسیحایی شده
عشق تو در نزد من اول به سان قطره بود
اینک آن یک قطره را بنگر که دریایی شده
صبر میخواهد فراقت ای مه بالا نشین
بین وفا سر تا به پا صبر و شکیبایی شده
دیماه ۱۳۷۶