خواهش
- تاریخ انتشار: آبان ۱۴, ۱۳۹۷
- دسته بندی نوشته: غزل
دلم آواز میخواهد زکوی یار و بستانش
دلم پرواز میخواهد در اوج پاک دستانش
دلم یک نور میخواهد شبیه صبح پاییزی
که یاد آرد مرا نوری که ساتع شد ز چشمانش
دلم یک فال میخواهد از آن لعل لب یاری
که بلبل لب فروبندد ز اصوات خوش الحانش
دلم یک جام میخواهد لبالب از می نابی
که هوشیاران از آن مستند و هوشیارند مستانش
دلم پاییز میخواهد پر از برگ و مه و احساس
نه در شهری که همسان است پاییز و زمستانش
دلم یک دوست میخواهد مثال شمس تبریزی
که صد صوفی چو مولانا محصل در دبستانش
‘وفا’ این دل چه میخواهد در این نیران بی پایان
نگاهش هست بر یاری که آتش، شد گلستانش
آبانماه ۹۷