زیباترین نگار
- تاریخ انتشار: اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۸
- دسته بندی نوشته: غزل
ای خوشترین ترنم و زیباترین نگار
تنها تویی بهانه بودن در این دیار
با گرمی محبت تو طی شود شتا
آنگه که نیستی ز چه رو گل کند بهار
روز از تو روشن است و الا چه فرق هست
بی روی روشن تو میان شب و نهار
بی اختیار خیره بر آن ماه طلعتت
در محضرت کجا سخن جبر و اختیار
بی هوش گشتم از اثر جام لعل تو
مست شراب لعل تو کی گردد هوشیار
هر دلکشی ز دلبر خود کام بر گرفت
غیر از وفا که از نفست گشته کامیار
اردیبهشت ۹۸