ققنوس

هوای بارانی

شود که گریه کنم در هوای بارانی؟

بسا تمام  شود این شب پریشانی


شود که بوسه زنم بر کنار لعلی که

برد خیال مرا پیش آنکه می‌دانی


تنم اگرچه رها می‌رود به هر رهزن

بیا که‌ جان ز فراق تو گشته زندانی


ز دست خنده زیر لبت که مجنونم

امان از آن همه ناز و ادای پنهانی


وفا به وقت سحر در میانه محراب

حدیث هجر تو گوید اگر چه میدانی

جستجو

Search

نوشته های مرتبط

هوای بارانی

شود که گریه کنم در هوای بارانی؟